در لایه پنهان سیاست خارجی چه خبر است؟ عادیشدن رابطه با دشمن، اولین مرحله نفوذ
این مذاکرات آزاد در حالی ادامه دارد که پیش از این مقام معظم رهبری به روشنی نظر خود را درباره مذاکره با امریکا بیان کردهاند.
به گزارش پایگاه خبری شهرستان اردستان”نگین کویر”، این روزها بحث اجرای برجام و برداشته شدن تحریمها شاهبیت فضای خبری و رسانهای کشور است، اما شاید چیزی که کمتر به آن توجه میشود، از بین رفتن قبح ارتباط با دشمن اصلی به خصوص در مسائل مرتبط با حوزه امنیت ملی است.
این مسئله شاید بیش از همه به چشم آید که در واقعه دستگیری اخیر تفنگداران امریکایی جان کری وزیر امورخارجه امریکا به این نکته اشاره کرده که از همان ابتدای این ماجرا با محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه کشومان تماس گرفته تا مسئله را حل و فصل کند. از سوی دیگر در بحث آزادی زندانیان ایرانی مقیم امریکا نیز شاهد بودیم که یک خط مذاکراتی جداگانه بین ایران و امریکا تشکیل و بر سر این مسئله توافق شد.
خبر دیگری نیز از سوی خبرگزاری بلومبرگ درباره دیدار نماینده ایران در سازمان ملل با سناتورهای دموکرات بر سر آزادی جاسوسان امریکا منتشر شده است. بلومبرگ در همین رابطه مینویسد: در این دیدار از طرف ایران فقط آقای خوشرو حضور داشته و هیچ یک از دیگر کارکنان دفتر ایران در سازمان ملل در جلسه حضور نداشته است.
نمایندگان امریکایی در این دیدار به نماینده ایران تأکید کردهاند که چهار زندانی امریکایی از جمله جیسون رضائیان، امیر حکمتی، سعید عابدینی و نصرتالله خسروی باید آزاد شوند.
هافمن یک روز بعد از آزادی این چهار نفر به بلومبرگ گفت: من به طور ویژه و فقط برای رایزنی در این زمینه به نیویورک رفتم. من نظرم را مستقیماً به نماینده ایران گفتم و تأکید کردم مادامیکه این افراد در زندان باشند و شما روزنامهنگاران را زندانی کنید، روابط دو طرف بهبود نخواهد یافت.
براساس این گزارش، در این دیدار ۳۰ دقیقهای به غیر از هافمن، مارک پوکان نماینده ایالت ویسکانسین، دن شاکووفسکی، استیو کوهن، سوزان بونامیسی و مایک تامپسون حضور داشتند. حالا سؤال اینجاست که آیا این چنین مراودات دوستانه و آزاد با امریکاییها در چارچوب سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دارد؟ در این میان تکلیف مباحث کلان نظام در حوزه مذاکره با امریکا چه میشود.
رهبری درخصوص رابطه با امریکا چه فرمودند
این مذاکرات آزاد در حالی ادامه دارد که پیش از این مقام معظم رهبری به روشنی نظر خود را درباره مذاکره با امریکا بیان کردهاند.
تکرار اشتباهات و ممارست و اصرار بر بیان اظهارات متناقض با سیاستهای ترسیم شده نظام در مذاکرات و ارتباط با کشورهای خارجی، به خصوص در دو سال اخیر و در ماههای اخیر طبیعی نبود در حالیکه رهبر معظم انقلاب بارها از نقشه دشمن برای نفوذ به ایران سخن گفتهاند و در دیدار با رئیس و اعضای مجلس خبرگان نیز بر این نکته تأکید کردهاند که به غیر از مسئله هستهای ایران هیچ صحبتی با امریکا ندارد: «از جمله حرفهایی که میزنند و ما را حساس میکند، این است که میگویند برجام فرصتهایی را – هم در داخل ایران و هم در بیرون از ایران و در منطقه- در اختیار امریکا قرار داده، این را امریکاییها میگویند و جزو حرفهای آنهاست. عرض من به دوستانمان در دولت و در مسئولیتهای گوناگون این است که اجازه این فرصتطلبی را در داخل مطلقاً به امریکا ندهید، در خارج هم تلاش کنید که این فرصتها در اختیار امریکا قرار نگیرد. هرچه آنها به این فرصتهای خودشان نزدیک بشوند، یقیناً ذلت ملتها و عقبماندگی و محنت کشورها از آنجا شروع خواهد شد، مطلقاً نباید اجازه داده بشود که اینها در داخل کشور از فرصتهایی استفاده کنند. ما این را گفتهایم و اعلان کردهایم که در هیچ مسئلهای جز مسئله هستهای با امریکاییها طرف صحبت نمیشویم، هم به مسئولان سیاست خارجیمان گفتهایم، هم به بقیه مسئولان گفتهایم که داخل نمیشویم. علت هم همین است که جهتگیری آنها درست نقطه مقابل جهتگیری ماست، ۱۸۰ درجه ما با هم تفاوت داریم.»
البته رهبر معظم انقلاب در ادامه مخالفت کلی خود را بحث مذاکره با امریکا اعلام نکردهاند و زمانی که دولت یازدهم سکان دولت را در دست گرفت، ایشان موضوع نرمش قهرمانانه را در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران در ۲۶ شهریور ۹۲ مطرح کردند: ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم، چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد «نرمش قهرمانانه»، نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است. در این میان با مطرح شدن اصطلاح نرمش قهرمانانه تنها چند ماه پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی و تیم مذاکرهکننده به ریاست محمدجواد ظریف، مذاکرات جدی پیرامون موضوع هستهای در دستور کار قرار گرفت اما در این میان برخی از رسانهها در داخل و خارج و حامیان دولت، نرمش قهرمانانه را بسیار بد تفسیر و برداشت کردند. آنها این نرمش را به تمام عرصههای داخلی و خارجی تعمیم دادند و حتی طرحهایی را برای ادامه نرمش در موضوعات منطقهای و خطوط قرمز نظام ارائه کردند.
این مسئله بلافاصله با واکنش رهبر معظم انقلاب روبهرو شد و ایشان در دیدار با ۵۰ هزار فرمانده بسیج سراسر کشور در ۲۹ آبان ۹۲ خاطر نشان ساختند: ما تعبیر «نرمش قهرمانانه» را به کار بردیم، یک عدهای آن را به معنی دست برداشتن از آرمانها و هدفهای نظام اسلامی معنا کردند، بعضی از دشمنان هم همین را مستمسکی قرار دادند برای اینکه نظام اسلامی را به عقبنشینی از اصول خودش متهم کنند، اینها خلاف بود، اینها بدفهمی است.
نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است، به معنای این است که سالک راه خدا – در هر نوع سلوکی – به سمت آرمانهای گوناگون و متنوع اسلامی که حرکت میکند، به هر شکلی و به هر نحوی هست، باید از شیوههای متنوع استفاده کند برای رسیدن به مقصود، البته درباره دلایل این مخالفت میتوان دلایل فراوانی را مطرح کرد اما شاید ماهیت متفاوت دو نظام حاکم بر امریکا و ایران و تفاوت ۱۸۰ درجه این اهداف مهمترین آنها باشد.
تفاوت ۱۸۰ درجهای ایران و امریکا
میتوان گفت تهران و واشنگتن در تمامی زمینههای مرتبط با ایران اختلاف نظر ماهیتی دارند. جمهوری اسلامی ایران در جهان تعریفی از خود و انقلاب خود ارائه داده که در تقابل آشکار با امریکا به عنوان نماد استکبار جهانی قرار میگیرد. سیاستهای ایران در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، به هیچ وجه با امریکا همخوانی ندارد و دفاع امریکا از رژیم صهیونیستی و کشورهای خودکامه عربی که به حضور نظامی امریکا در منطقه نیز کشیده شده، خود اصل مشکل و بحران است.
حال چگونه انتظار میرود ایران و امریکا بر سر مسائل منطقهای به تفاهم برسند خود جای سؤالی است که باید مدافعان مذاکره پاسخ دهند. هر چند از دید آنها، ایران باید از سیاستها، ارزشها و آرمانهای خود عدول کند تا راه تعامل و توافق باز شود؛ امری که به هیچ وجه از سوی نظام جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست.
در عرصه منطقهای نیز ایران در جایگاهی است که بیشترین نفوذ و قدرت را در غرب آسیا دارد اما تفاوت با پرونده هستهای جایی است که ایران مذاکره با امریکا بر سر مسائل منطقهای را جایز نمیداند. زمانیکه تهران توانسته با وجود فشارها و دشمنیها با توجه به آرمانها و ارزشهای خود به جایگاه ارزشمند در منطقه دست پیدا کند، نیازی نیست تا بر سر این نفوذ و قدرت مصالحه یا مذاکرهای صورت گیرد در حالیکه ایران میتواند به تنهایی یا در کنار کشورهای متحد در منطقه سیاستهای خود را در جهت منافع خود پیش ببرد. راهبرد امریکا در منطقه غرب آسیا جلوگیری از نفوذ ایران و حمایت از سیاستهای خصمانه اسرائیل در کنار بحرانآفرینی جهت افزایش حضور نظامی خود است؛ راهبردی که درست در مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
واقعیت آن است که امریکاییها به جای بهرهگیری منطقی از سماحت نظام جمهوری اسلامی و برقراری رابطهای براساس احترام متقابل، سیاستهای خصمانهشان را عمق و شدت و شتاب بیشتری دادند. حمایت تمام عیار سیاسی و مالی و لجستیکی از گروهکهای مسلح وابسته به غرب برای راهاندازی جنگ داخلی تا پشتیبانی گسترده از رژیم بعثی عراق برای تحمیل جنگ هشت ساله و پناه دادن و حمایت از گروهکهای تروریستی، گوشهای اندک از رفتار این دو دولت مستکبر علیه ملت ایران طی دوسه سال ابتدایی عمر نظام جمهوری اسلامی بوده که البته با گذشت بیش از ۳۵ سال هنوز ادامه دارد و در ماجراهایی همچون پرونده فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران و فتنههای براندازانه سالهای ۷۸ و ۸۸ رخ نشان داده است.
ذوقزده نشوید
با در نظر گرفتن تمام جوانب فوق بهتر آن است که مقامات و مسئولان اجرایی به جای ذوقزده شدن از رابطه با امریکا در چارچوب سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران حرکت کنند. نفوذ همان گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند خطری بزرگ برای کشور محسوب میشود و به طور حتم اولین سرپل آن رابطه آزاد و غیرمحتاطانه با امریکا به عنوان بزرگترین دشمن انقلاب اسلامی است.
منبع: جوان آنلاین
انتهای پیام / کد خبر13617