شادی نیاز جامعه است اما نه به هر قیمت
شاد سازی مردم با رفع دردها و بیماریها و مصبیتهای جانکاه امروز جامعه، محقق خواهد شد. برای شادی که پشت آن فراموش کردن مشکلات دیگران و بی اهمیتی به دردها و گریه های اقشار مختلف جامعه باشد باید گریست.
به گزارش پایگاه خبری شهرستان اردستان “نگین کویر” به نقل از خبرگزاری فارس، فضای مجازی دربردارنده فرصت های زیادی است که خیلی اوقات از آن غفلت می شود. این فضا تنها برای سرگرمی نیست.
شاید خیلی از ما ندانیم که در شبکه های اجتماعی هستند گروه هایی که بحث های علمی و تخصصی را به طور جدی پیگیری می کنند. یکی از این گروه ها «فرهنگخانه» است.
یک گروه وایبری با ۱۰۰نفر عضو که همگی از چهره های شناخته شده فرهنگی کشور هستند. این گروه هر شب راس ساعت ۸ جلسات خود را با موضوعات و دغدغه های فرهنگی و رسانه ای برگزار می کند.
نقد وبررسی شیوه های شادسازی مردم در ایران موضوع یک مناظره وایبری است که با حضور و مشارکت محمد صادق افراسیابی؛ مدیرگروه علمی تخصصی روابط عمومی دانشکده خبر، مهدی بوترابی؛ مدیر گروه سایتهای پرشین بلاگ، امیر حسین سماوات؛کارشناس روانشناسی بالینی وفعال رسانه ای، خسرو شاه محمدی اهوازی؛ فعال فرهنگی و کارشناس توسعه شرکت های تامین کننده محتوای تلفن همراه، سید محمد حسین حجازی؛ معاون فرهنگی و اجتماعی شرکت نوسازی عباس آباد، علی اصغر نوروززاده؛ فعال فرهنگی و رسانه ای، سپیده فهیمی فر؛ دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی، راحله حقیقی؛ کارشناس مدیریت دانش، ندا مشیریان؛ مدیرعامل نشر ندای سینا، هدی خان محمدی؛ مدرس دانشگاه، سمانه ناظریان؛ کارشناس ارشد مترجمی زبان انگلیسی و فعال فرهنگی رسانه ای انجام شد. آنچه در پی می آید مشروحی از این مناظره وایبری است.
سپیده فهیمی فر(دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی): بحث امشب در رابطه با نقد و بررسی شیوه های شادسازی مردم در کشور ماست. رسانه های متنوع از چه شیوه ای استفاده کرده اند؟ آیا شیوه های شاد سازی توانسته است در ایجاد محیطی پویا در کشور موثر باشد؟ چه اتفاقاتی در پشت پرده و به بهانه ی شادسازی مردم انجام می شود که از آن بی خبریم؟
مهدی بوترابی (مدیر گروه سایتهای پرشین بلاگ): بنظر میرسد شادی مردم در برنامه ریزی ها نیست و اعتقاد جدی به آن در تصمیم گیران ضعیف است. ایجاد بدبینی بجای خوش بینی و غم بجای شادی، سیاست دین رحمانی اسلام نیست ولی سیاست خیلی از سیاستگذاران در کشور اینگونه و بر خلاف سیاست دین رحمانی است و به جای شادی سازی مردم، کینه و حسادت ورزی ترویج می شود.
سپیده فهیمی فر: شاید شیوه ی شاد کردن یا شاد شدن مردم نیز تا حدودی تغییر کرده است. آرمان های شادی بیشتر مادی شده است.
راحله حقیقی(کارشناس مدیریت دانش): به نظرم آدم خودش باید خودش را شاد کند، در اوج مشکلات، آن هم با شادی روحانی. شادی یک حس فوق العاده ای است که از عمق جان آدمی بر می آید، حسادت، بخل ، کینه و متاسفانه بعضی صفتهای دیگر هم کم کم دارد ملکه وجود بعضی آدم ها می شود، اینها همه و همه باعث شده ادمها شاد نباشند.
سپیده فهیمی فر: به نظرشما از چه شیوه هایی می توان استفاده کرد تا افراد احساس شادی واقعی داشته باشند؟
راحله حقیقی: عرض میکردم ما اول باید خودمان یاد بگیریم شاد باشیم، بعد این شادی و نشاط را به اطرافیانمان منتقل کنیم.
ندا مشیریان(مدیرعامل نشر ندای سینا): به نظرم شادی یعنی رضایت از خدا. یعنی خدای مهربانم، از تو به خاطر همه چیز سپاسگزارم. حتی در شرایط سخت.
محمد صادق افراسیابی(مدیر گروه علمی تخصصی روابط عمومی دانشکده ی خبر): با این برداشت که شادی باید از درون افراد متجلی شود موافقم اما به نظر می رسد ما نسبت به شاد سازی مردم جامعه هم وظایفی داریم. یعنی این طور نیست که بتوانیم با این استدلال که شادی امری روحانی است، نسبت به حال دیگران بی تفاوت باشیم. اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهم. من قبول دارم که شادی یک امر قدسی است و الان افول کرده و در حد یک کالای ساده و به تعبیری یک امر لمپن، خود را عرضه می کند این همان شادی مذموم است. خدا در سوره ی مومنون فرمود: و الذین هم عن الغو معرضون شادی انسان از طریق ارتباط با خدا فراهم می شود نه از طریق انجام امور لغو و مسخره. به قول حافظ شیراز، به جهان خرم از آنم که جهان خرم از او است/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از او است. اما ما در ارتباط با شاد سازی مردم هم وظیفه داریم، جایگاه این وظایف کجا است؟
مهدی بوترابی: پذیرش مشروعیت شادی و زندگی شادمانه توسط گروههای مرجع قدم اولیه و مهمی است.
ندا مشیریان : در روایات دیده ام که شاد کردن دل دیگران و لبخند زدن، خودش نوعی صدقه است و این اهمیت شاد بودن و شاد کردن را در دین ما میرساند. ولی متاسفانه اغلب خلاف این موضوع به جامعه القاء شده است.
راحله حقیقی: من نوعی، وقتی از جانب بزرگتری حمایت شوم، شاد می شوم، وقتی به ناداشته هایم برسم شاد می شوم، وقتی شغل مناسب داشته باشم و درامد کافی، شاد می شوم وخیلی چیزهای دیگر … واقعا ابعاد شاد شدن گسترده است . البته که دین مبین اسلام بر شاد کردن دل دیگران تاکید دارد، و این بسیار به جاست. مثلا در همین گروه فردی را می شناسم که وقتی با جوانی برخورد می کند و تخصص او را می شناسد، برای پیشرفت او برنامه هایی را پیشنهاد می کند و از او حمایت می کند. این عمل خودش برای افراد شادی روحانی و حس بی نظیر رضایت از خود را به همراه دارد، که باز در نهایت به شادی ختم می شود. ما باید منظورمان از شادی را تعریف کنیم، شادی فقط خندیدن نیست. خیلی چیزها در شادی انسان تاثیر دارد.
سپیده فهیمی فر: من با صحبتهای خانم حقیقی موافقم. ما شادی را در جامعه گاهی منتهی به غم و افسردگی می کنیم. جوانی که با هزاران امید و آرزو دانشگاه قبول می شود به ظاهر شاد است اما بعد از مدتی و حتی بعد از فارغ التحصیلی احساس نارضایتی دارد. بعد از این دوره نیز باز به دلیل پیدا نکردن شغلی مناسب احساس افسردگی دارد. خانواده ای که از عهده ی مخارج اعضای خانواده اش برنمی آید هر قدر هم که سعی کند باز هم شاد نخواهد بود. نگاه خشک مسئولان همواره در این بین تاثیرگذار است. حتی بنده معتقدم یک لبخند که خرجی هم ندارد می تواند بسیار تاثیرگذار باشد.
راحله حقیقی: استاد مرتضی مطهری رحمه الله در تعریف شادی می نویسد سرور، حالت خوش و لذت بخشی است که از علم و اطلاع به اینکه یکی از اهداف و آرزوها انجام یافته یا انجام خواهد یافت، به انسان دست می دهد و غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناکی است که از اطلاع بر انجام نشدن یکی از هدف ها و آرزوها به انسان دست می دهد. در دنیای پراضطراب و پرتلاطم امروز، آرامش و داشتن خیالی آسوده، نعمتی است که همگان آرزوی آن را دارند. در واقع، یکی از نیازهای اساسی انسان، شادزیستن است که در پرتو آن، با رسیدن به تعادل روحی، خود و جامعه اش را به سلامت و پویایی رهنمون می شود.
محمد صادق افراسیابی: این سخن درستی است که امروز شادی از مفهوم اصلی خود فاصله گرفته است و به یک ویترین شیک اما بدون محتوا تبدیل شده است. امروزه شادی به یک ابزار برای مصرف کالای تولید شده توسط سرمایه داری در عصر پست مدرنیسم که به تعبیر بودریار، عصر عرضه کالاهای ظاهرا یکسان در سراسر جهان است درآمده است. شادی در جهان امروز، کالایی شده است. اگر بخواهم توضیح دهم مقصودم این است که امروزه مفهوم شادی مغایر با مفهومی است که دین اسلام به دنبال آن است. شادی کالایی شده، شادی است که صرفا به دنبال ایجاد یک لبخند روی لبان شما حتی برای چند ساعت می گردد و البته هزینه ی این لبخند چند ساعته را از شما دریافت می کند. فیلمی به ظاهر شاد ساخته می شود و هزینه ی خنداندن شما را از خودتان دریافت می کند. برنامه ای تلویزیونی ساخته می شود و با جذب مخاطب، موفق به گرفتن آگهی ها و تیزرهای تبلیغاتی از شرکتهای متخلف تجاری می شود. این همان بحثی است که بودریار دنبال می کند، او می گوید امروز رسانه ها در خدمت کالایی شدن جهان هستند.
مقصود بودریار این است که دیگر هدف مقدسی در رسانه ها وجود ندارد. رسانه ها به خاطر پرورش مخاطب و شاد کردن او دست به اقدامی نمیزنند، بلکه به خاطر گرفتن آگهی های تبلیغاتی برنامه تولید می کنند. شادی مقدس، شادی است که از طریق پیگیری حل مشکلات مردم در رسانه های جمعی پیگیری می شود. برنامه ی در شهر سالهای هشتاد و یک و هشتاد دو را در زمان ریاست لاریجانی بر سازمان صدا و سیما یادتان هست. کارکرد برنامه ی در شهر شبکه ی تهران در آن زمان این بود که مشکلات مردم را با هدف رفع مشکل پیگیری کند، اما همین برنامه الان به یک دکان تجاری تبدیل شده است و این همان چیزی است که بودریار به ما هشدار میدهد و متاسفانه جهان سرمایه داری نمی گذارد کسی صدای بودریار را بشنود. شادسازی مردم با ساختن برنامه ی خندوانه محقق نمی شود.
شاد سازی مردم با رفع دردها و بیماری ها و مصبیتهای جانکاه امروز جامعه، محقق خواهد شد. برای شادی که پشت آن فراموش کردن مشکلات دیگران و بی اهمیتی به دردها و گریه های اقشار مختلف جامعه باشد باید گریست.
ندا مشیریان: من خیلی بلد نیستم تخصصی صحبت کنم. ولی تجربه به من ثابت کرده است در قبال اطرافیانم مسئول هستم. در قبال شاد کردن وانرژی دادن به آنها. گاهی وقتها هست که دل خونیم ولی با تمام مسایل و مشکلات و تلخی ها موظفیم به خانواده مان لبخند بزنیم برای اینکه آنها بهم نریزند و دلشان نلرزد… برای اینکه دلگرمیشان به لبخند ماست.گاهی باید غم را پنهان کنیم و تنها در خلوت خود با خدا اشک بریزیم.
محمد صادق افراسیابی: درست است با این تعبیر شما ظاهر انسان مومن همیشه شاد است. ظاهر او گاهی شاد و گاهی اندوهگین نیست. او همیشه شاد است. همیشه لبخند بر لب دارد. همان طور که امام معصوم(ع) فرمود: المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه. مومن بر روی لب لبخند دارد و اندوه خود را در سینه نگه می دارد.
راحله حقیقی: شاد بودن، یکی از نیازهای اساسی و تأثیرگذار در زندگی آدمی است که پیشوایان دین عنایت ویژه ای به آن داشتند. به همین دلیل، خود نیز با چهره ای گشاده با مردم برخورد می کردند. استاد مطهری در این باره می نویسد علی علیه السلام مردی بود بشاش. برخلاف مقدس مآب های ما که همیشه از مردمِ دیگر بهای مقدسی می خواهند، همیشه چهره های عبوس و اخم های درهم کشیده دارند و هیچ وقت حاضر نیستند یک تبسم را به لبان خود بیاورند، علی علیه السلام همیشه با مردم با بشاشت و با چهره بشاش روبه رو می شد، مثل خود پیامبر.
علی علیه السلام با مردم مزاح می کرد، مادام که به حد باطل نمی رسید، همچنان که پیامبر مزاح می کرد. بزرگان دین در تقسیم بندی ساعت های روزانه، جایگاه ویژه ای برای شادی و تفریح در نظر می گرفتند. امام رضا علیه السلام در این باره می فرمایند بکوشید اوقات شبانه روز شما چهار بخش باشد، ساعتی برای عبادت و مناجات با خدا، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان آگاه سازند و در باطن به شما خلوص دارند و ساعتی را هم به تفریحات و لذت ها اختصاص دهید و تنها با این بخش از زندگی، قادر خواهید بود آن سه بخش دیگر را به خوبی انجام دهید.
امیر حسین سماوات(کارشناس روانشناسی بالینی وفعال رسانه ای): شاید قدیمترها نمی دانستند که چرا خنده خوب است ولی امروزه بصورت علمی ثابت شده که خندیدن باعث می شود کل سیستم بدن بهتر کار کند.
هدی خان محمدی(مدرس دانشگاه): خوب بزرگواران شیوه های عملی برای شاد بودن چیست؟ من به شخصه دیده ام در جمع های عرب که متدین هم هستند، بسیار شاد تر از ما هستند. چه شادی ظاهر چه باطن. اما متاسفانه ما در ایران کمتر می شود شاد باشیم چه شادی ظاهری و چه شادی باطنی.
سید محمد حسین حجازی (معاون فرهنگی و اجتماعی شرکت نوسازی عباس آباد): در تایید حرف خانم خان محمدی بر اساس نقل موثق، روزی سید حسن نصرالله که به ایران امده بود، در بین کارمندان وزارت اطلاعات حضور پیدا کرد و گفت ما هم مسلمان و شیعه هستیم شما هم همینطور. اما چرا شیعیان شما اینقدر ناراحت و محزونند و شیعیان و مسلمانان ما شاد و مفرح هستند. و به اخلاق حسسنه پرداختند؟
امیر حسین سماوات : یکی از دلایل نخندیدن را باید در جامعه جستجو کرد.
محمد صادق افراسیابی: باید واقعا، نه شعاری، جامعه را به سمت شادی پیش ببریم. این کار هم فقط این نیست که برنامه بسازیم و مجری بگوید مردم لطفا لبخند بزنید. مگر می شود عیالوار باشی و زن و بچه داشته باشی و فکر سیر کردن شکم آنها باشی و بعد لبخند بزنی؟ وقتی که فقر هست، وقتی که هزینه ی سرسام آور بیمارستان ها هست، سیاست شاد سازی یعنی رفع درد.
سپیده فهیمی فر: بله موافقم آقای دکتر نمی شود به دروغ گفت شاد باشید و لبخند بزنید. تا زمانی که مشکلات حل نشود شادی عمق نمی گیرد. ظاهری است.
محمد صادق افراسیابی: متاسفانه جامعه ای درست کردیم که دکوری است. آمار طلاق و اعتیاد و بزهکاری و تجاوز در حال رشد است و تلویزیون ما میگوید مردم شاد باشین. این دعوت به شادی و بی تفاوتی نسبت به مشکلات شما را شاد می کند؟ یا بدتر عصبانی میشوید؟
هدی خان محمدی : نه بیشتر عصبانی می شویم !
محمد صادق افراسیابی: پس چه طور دختری که دیروز مورد بی مهری یک غریبه یا آشنا واقع شده است، میتواند با برنامه خندوانه شاد شود؟ این خنده تشریفاتی همان تعبیری است که گفت آرام باش! هیس! دخترها فریاد نمیزنند. تهیه کنندگان، کارگردانان یا بازیگرانی که در درون منزل کاری جز شکستن دل همسر و فرزندانشان ندارند و در بیرون از خانه هم منشاء مشکلات زیادی بوده اند، چگونه می تواند دیگران را شاد کنند؟ این اوج نفاق است که خیال کنیم چنین افرادی می توانند دیگران را شاد کنند. کسی میتواند دیگران را شاد کند که خود نزدیک ترین افراد خانواده ی خود را شاد کند.
راحله حقیقی: چقدر جذاب از خندوانه گفتید، این عین فرهنگسازی است، که به هر کسی اجازه ندهیم به اسم شادی سرکارمان بگذارد و به اصطلاح ما را بخنداند، احسنت …
محمد صادق افراسیابی: من فکر میکنم باید طرحی نو در اندازیم. به جای برنامه ریزی برای شاد کردن مردم این قدر تولید نارضایتی نکنیم. اجازه دهیم گاهی مردم فریاد بزنند. کاری که برنامه ی در شهر در زمان مدیریت آقای لاریجانی می کرد را بکنیم، اجازه دهیم مشکلات مردم بیان شود. نگوییم هیس! آرام باش! نارضایتی ایجاد نکنیم. به معیشت مردم توجه کنیم. آن وقت نگران شادی مردم نباشیم. آنها در پس نداشتن خیال طلبکار و بدهکار و مردی که مجبورند تن خود را به او بفروشند و … آنها خود راه های شادی را بهتر ازهرکس بلدند، اگر این فکر و خیال ها نباشد.
سمانه ناظریان(کارشناس ارشد مترجمی زبان انگلیسی. فعال فرهنگی رسانه ای): به نظر بنده اینکه ما جامعه شادی نداریم بیشتر از اینکه دلیلش فقر مادی باشد، فقر فرهنگی و فکری و اعتقادی است.
علی اصغر نوروز زاده(فعال فرهنگی و رسانه ای): شما عکس های خانوادگی ایرانی را در ۱۰۰ سال گذشته باعکس های آمریکایی در همین موضوع مقایسه کنید؟! متوجه تفاوت اساسی می شوید و آن هم عدم وجود لبخند در تصاویر ایرانی است در مقابل لبخند های خارجی. البته این نظر دوست عزیزم عکاس و هنرمند فردین فر در پی پژوهش خودش بوده است. در کل خندیدن در بسیاری از خانواده های ایرانی و بویژه در شهرستانها کار وعمل مناسبی شناخته نمی شود و در اکثر خانواده ها بزرگتر خانواده در همین موقع با فردی که می خندد برخورد می کند. باید از ریشه و از نهاد خانواده ها این موضوع حل شود.
سپیده فهیمی فر: بله بنده نیز موافقم حتی خنده های موجود درعکس ها نیز خنده های ژستی شده است نه خنده های عمیق.
علی اصغر نوروز زاده: من فقط از تجربه دوستانم استفاده کردم و اینجا مطرح کردم ولی اعتقاد دارم مساله شادی در کشور ما در نهاد خانواده دچار مشکل است.
امیر حسین سماوات: وقتی رییس خانواده که معمولا مردها هستند در بدو ورود به منزل لبخندبزنند همه اعضا خانواده هم خواسته یا ناخواسته لبخند میزنند. خواهش می کنم دوستان امتحان کنند و بر عکس آن هم صادق است. یکی از موضوعاتی که باعث شادی می شود این است که بدانیم سختیها میگذرد. حضرت علی (ع) میفرمایند آنچه گذشت، گذشت و آنچه نیامده است معلوم نیست. پس غنیمت بدانیم فاصله بین گذشته و آینده را.
سمانه ناظریان: شاد بودن به میزان رضایتمندی از زندگی هم بر می گردد. وقتی معیارهای رضایتمان از زندگی مادی و دنیایی شوند، و اعتقاداتمان ضعیف طبیعتا نمی توانیم شاد باشیم.
سپیده فهیمی فر: البته مادیات هم جزئی از زندگی است و نمی توان منکر آن شد، شما را ارجاع می دهم به مثالی که دکتر افراسیابی راجع به هزینه ی درمان و نظایر آن گفتند.
محمد صادق افراسیابی: فیلم میهمانی مامان را یادتان هست؟ با خانم ناظریان موافقم که عده ای در این شرایط سخت با وجود اینکه دارند از درد می شکنند، جلوی دیگران خم به ابرو نمی آورند و صورت خود را با سیلی سرخ نگه می دارند که نکند میهمان ناراحت شود. اما باور کنیم آنها دارند می شکنند و این لبخند فقط یک لبخند است به احترام میهمان مامان. ما باید به جایی برسیم که سیاست شاد سازی را فقط به شاد سازی چهره ها ختم نکنیم بلکه شادی را به دلها روانه کنیم. این چیزی است که اسلام به دنبال آن است. مقدمه و موخره ی بحث بیانگر این است که شادی امری قدسی است اما همین شادی زمانی که جنبه ی عمومی پیدا می کند به یک وظیفه ی حاکمیتی تبدیل میشود. در چنین شرایطی ایجاد عدالت و رفاه اجتماعی به معنای واقعی و نه به شکل شعاری مقدم بر لمپنیسم سینمایی و تلویزیونی است.
سمانه ناظریان: ممنون جناب افراسیابی. آنچه که ما گم کرده ایم هدف اصلی زندگی مان هست. از خانواده ها گرفته که در یک سوی حل قضیه قرار دارند تا دولت که در سوی دیگر قرار دارد.
محمد صادق افراسیابی: در برخی از شهرها کم کم موضوع سرقت مسلحانه و تجاوز دارد به یک مساله ی جدی تبدیل میشود، آیا اینجا میشود گفت شاد باشیم؟ آرام باشیم؟ اینجا وظیفه ما چیست؟ وظیفه ی ما اینجا این است که برای حل مشکل فریاد بزنیم و با مشکل مقابله کنیم. زمانی که کارمند دولت در فکر بالا بردن رفاه خود و بی توجهی به تامین امنیت مردم است ما به جای شادی، داریم ترس و نگرانی از تامین امنیت را به خانواده ها عرضه میکنیم. البته بنده مطلبی را میخواهم اعتراف کنم که اکثر مسئولین ما افراد دلسوز و دغدغه مندی هستند، اما این دلسوزی و دغدغه مندی کافی نیست. مدیر نظام جمهوی اسلامی ایران وظیفه دارد، سازمانش را مدیریت کند و مراقب رفتار کارمندانش باشد و نگذارد که در سازمان تحت امر او خیانتی نسبت به انجام تکالیف سازمانی صورت پذیرد.
خسروشاه محمدی اهوازی(فعال فرهنگی و کارشناس توسعه شرکت های تامین کننده محتوای تلفن همراه): صدا و سیما و مجموعه فیلم اخراجی ها و حتی برنامه خندوانه به طریقی شادی و شادابی را با لودگی اشتباه گرفتند. من فکر می کنم مساله اصلی ما این است که ویژگی های فطری انسان را نمی شناسیم، لااقل دست اندر کاران فرهنگ ویژگی های فطری انسان را نمی شناسند. شادی حالتی هیجانی عاطفی است که در انسان بروز می کند. منشا آن خیلی چیزهای می تواند باشد که در این بحث به آن اشاره شد، البته امیدوارم این بحث ادامه پیدا کند تا به نتایج بهتری هم برسیم.
سپیده فهیمی فر: از همه دوستانی که در بحث شرکت کردند تشکر می کنم و امیدوارم دوباره فرصتی فراهم شود که بیشتر به این بحث توجه کنیم.
انتهای پیام / کد خبر8808