حجاب اجباری یا اختیاری
برخی از واجبات و محرمات اگر رعایت نشود، عواقب خاص خودش را فقط برای فاعل و یا تارک آن فعل دارد، اما وجوب رعایت پوشش و عفاف علاوه بر فواید فردی، نتایج مفیدی برای «مصلحتهای اجتماعی» دارد.
به گزارش تیم رصد پایگاه خبری شهرستان اردستان “نگین کویر” ، مجله اینترنتی دخت ایران در مطلبی نوشت:
* نوشتار نخست:
یکی از بحثهای جالب، جذاب و همیشگی که در طول تاریخ در میان انسانها وجود داشته است، نیاز به «ستر و پوشش» میباشد.
ریشه همه این بحثها و مکتوبات عریض و طویل و تندیسها و سفالینهها و نقشینهها یک واژه فراموش شده است که در انقلاب ارزشها، دوباره به آن پرداخته شده است؛ بحث حفظ «حیا»!
آیا حیا ذاتی است یا اکتسابی و یا ریشه آن در هر دو خاستگاه است؟
آنچه مبرهن است در تمام ادیان الهی، این امر تصریح گردیده که حیا در ذات و فطرت آدمی به امانت سپرده شده است، ولی در طول سالهای متمادی زندگی و در اثر مجاورت با عوامل تربیتی مانند والدین، بستگان و محیط اجتماع، سطوح آن تغییر مییابد.
در بسیاری از روایات آمده است که حیا در انسانهای عاقل دیده میشود و هر چه ایمان کاملتر است، حیا بیشتر است. انسانهای باحیا، حکیم می گردند و پیامبران و بزرگان و اندیشمندان و… دارای خلعت حیا بوده و هستند.
حیا بنا به اقتضائات خلقت و جنسیت در زنان ۹ برابر مردان است و برای حفظ حالات درونی حیا باید فرد، جسم خود را نیز به ثمره حیا یعنی «پوشش مناسب» بیاراید.
برای حیا اقسام تعریف کردهاند و اجزا نام بردهاند که در این مجال اندک قصد طرح آن نیست و مقصود و مطلوب امر دیگر است و اگر کسی بخواهد با گوهر حیا بیشتر آشنا شود، میتواند به کتابها و مقالات متعددی که بحمدالله در این زمینه به زیور طبع آراسته گردیده، رجوع کند.(۱)
حیا با انسان زاده میشود و با انسان به سرای آخرت عزیمت خواهد کرد، اما در این میان ممکن است دستخوش چه حوادثی گردد؟
سرگذشت حیا!
«حیا» باید به «عفاف» بدل شود و در فرآیند دیگری به صیانت و قناعت برسد و پس از آن در راس همه تبدیل به «ستر» گردد که اخیرا به اشتباه، آن را «حجاب» مینامند! «ستر» واژه زیبایی بود که کمکم تبدیل به پردهنشینی یا حجاب گردید و چه خوب بود اگر واژه اصلی حفظ میشد تا بار مثبت آن همواره حس مناسبی ایجاد کند. در این نوشتار بنده هم به ناچار واژه «پوشش و حجاب» را به جای «ستر» به کار میبرم تا مفاهمهای آسانتر شکل گیرد.
به هر حال آنچه امروز جامعه انسانی دچار نقصان آن است پدیده «حیا» است. هر چند در جوامع ارزشگرا هنوز به این مهم توجه وافر میگردد. خداوند نیز برای حفظ و صیانت حیا که گوهر بیبدیلی در ذات باشرف انسانی است، پیشبینیهای حکیمانهای را ترتیب و دستور داده است.
در سوره نور، احزاب و دیگر آیات الهی و در روایات بسیاری از اهلبیت (علیه السلام) خداوند امر پوشش، غضّ بصر (حجاب چشم و پرهیز از چشمچرانی) و توجه به رفتار در میان نامحرمان را به صورت داروهایی شفابخش در نظر گرفته تا ثمرات آن، جامعه انسانی را محفوظ نماید.
* نوشتار دوم:
امام خمینی (قدس سره) بر اساس دین اجداد طاهرش برای اجرای قوانین اسلامی، قد علم کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی، به طراحی قوانین و قواعد اسلامی و جاری در حکومت پرداختند؛ و مگر میشد که انقلابی برگرفته از متن قرآنی، وظیفه خود را نسبت به اصلیترین نیاز انسانها یعنی حفظ حیا در زندگی فردی – خانوادگی و اجتماعی در نظر نگیرد. ایشان بارها و بارها بیانات مهمی را در این زمینه، اعلام داشتند و نسخهای مطابق با نیاز جامعه امروز و آینده، منطبق بر تعالیم الهی ارائه کردند.
الف- در پاریس در پاسخ خبرنگاران و بانوان محجبهای که درباره میزان حجاب در ایران از ایشان سؤال کردند، فرمودند: «آرى در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولى لازم نیست که چادر باشد. بلکه زن مىتواند هر لباسى را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. ما نمیتوانیم و اسلام نمیخواهد زن به عنوان یک شىء و یک عروسک در دست ما باشد. اسلام میخواهد شخصیت زن را حفظ کند و از او انسانى جدى و کارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمیدهیم تا زنان فقط شیئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند.» (صحیفه نور ج۵- ۲۹۴)
ب- «حجاب ایران، حجاب اسلام، همین مقدارهاست. اسلام اینجا و آنجا ندارد. لکن یک جهات خارجى گاهى در کار هست. به طورى که یک مفسدهاى باشد، یک اختلاف اخلاقى بشود، یک- عرض مىکنم- چیزهایى باشد، البته آن وقت باید جلوگیرى بشود؛ اما اگر نباشد اینطور، و ساده باشد و مثل سایرین با سادگى باشد، نه بىچادر(بامانتو) مانع ندارد.» (صحیفه نور ج۳- ۴۹۹)
* نوشتار سوم:
سوال مهم؛ آنچه که قرار است در این یادداشت به آن بپردازیم… «آیا حجاب و پوشش اجباری است؟»
«آیا دولت و نظام می تواند این امر را ضروری و قانونی بداند و اجبار کند؟ و یا مثل کشورهای مسلمان دیگر میتوان اختیار به حجاب داشت یا اختیار به ترک آن؟!»
کشورهای متعددی در جهان اسلام وجود دارند که از اکثریت مسلمان تشکیل شدهاند، اما حجاب در این کشورها که کشورهای اسلامی به شمار میآیند، اجباری نیست. کشورهایی که مانند گذشته ایران، افراد باحجاب در آن واقعا حجاب دارند و افرادی که نمیخواهند حجاب داشته باشند، بدون حجاب هستند. با توجه به وضعیت کنونی حجاب در جامعه ما، برای برخی این مساله مطرح شده است که شاید نسخه این کشورها برای ایران نیز مناسبتر باشد و بهتر باشد در این خصوص به شیوه پیش از انقلاب بازگردیم. در این خصوص باید گزارههای زیر را در نظر داشته باشیم.
گزاره اول:
با کمی دقت در متون اصلی دین ـ آیات و روایات ـ برمیآید که حجاب امری واجب است و ترک آن مستوجب عذاب اخروی است و رعایت آن موجب تعالی و تقرّب الهی است.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت، این است که برخی از واجبات و محرمات اگر رعایت نشود فقط به خود فرد برمیگردد و عواقب خاص خودش را فقط برای فاعل و یا تارک آن فعل دارد، اما همانگونه که از سیاق آیات و روایات برمیآید مشخص است که دائماً یادآوری میگردد که وجوب این موضوع یعنی پوشش و عفاف برای «مصلحتهای اجتماعی» هم میباشد و بحث صیانت زنان، پاکی دلها، مورد احترام واقع شدن، پرهیز از آلودگیهای جنسی و گرایشات نفسانی عمومی و بروز استعدادهای فردی و اجتماعی مطرح است.
گزاره دوم:
اگر در کشوری حاکمیت بر اساس مبانی و اصول اسلامی تعریف شد، تمامی قوانین بر همان اساس وضع میگردد و مجریان موظفند بر همان قاعده امور اجرایی را اجرا نمایند و بخشهای حقوقی و قضایی هم پیگیری و نظارت بر حُسن انجام آن را داشته و در صورت تخلف با آن برخوردی متوازن و منطبق بر اصول حاکم داشته باشند.
مگر نه اینکه در کشورهای سوسیالیستی، کمونیستی و یا در کشورهایی با نظام سرمایهداری و لیبرالیستی اصول حاکم بر اساس تئوری و فرضیات نوشته و نانوشته همان تفکر است؟
در مورد کشورهایی با حاکمیت اسلامی هم وضع بر همین منوال است؛ اگر در جامعهای حاکمیت با اسلام است، حاکم، قوانین قانون اساسی، مجریان قانون و دستاندرکاران قوه قضائیه موظفند بر طبق آیین و رسوم اسلامی حکم برانند و جامعه را اداره کنند. بر اساس قانون اساسی ایران اسلامی، واجب شرعی، واجب قانونی است و حاکمیت موظف است شرایط اجرای این قوانین را به نحو شایسته فراهم آورد. از جمله این قوانین بحث پوشش و عفاف است که آثار فردی و اجتماعی آن بر همگان معیّن و مبرهن است.
گزاره سوم:
در کشورهایی چون ترکیه، مصر، لبنان، عربستان و… با اینکه حاکمیت با مسلمانهاست، اما بدین معنی نیست که اصول حاکم بر آن هم اسلامی است. حکومتهای موجود در این کشورها، خود را مجریان قوانین اسلامی در کشور نمیدانند و قوانین اساسی آنها منطبق بر آموزههای صددرصد اسلامی نیست. آنجا قوانین بخشی اسلامی و بخشی منطبق بر قوانین اساسی سایر کشورهاست.
مقایسه این کشورها در شرایط فعلی با کشور ما مانند مقایسه حکومت مأمون است با حکومت و ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام) و یا مقایسه حکومت معاویه است با حکومت امام علی (علیه السلام)! آیا قوانین اسلامی در حکومت معاویه به مانند قوانین اسلامی در حکومت امام علی (علیه السلام) وضع و اجرا میگردید؟
گزاره چهارم:
آثار و تبعات چنین حکومتهایی در زمینه پوشش و عفاف چیست؟
ذهن منصف هر خوانندهای میتواند بر آثار بیبندوباری و بیحجابی در کشورهای غربی و شرقی و تأثیرات آن بر تزلزل بنیان خانواده، افزایش طلاق، کاهش ازدواج، کاهش سن بلوغ جنسی، افزایش سقطجنین، افزایش اعمال منافی عفت و تعرض به زنان، کاهش ضریب امنیت دختران و زنان، کاهش اعتماد بین فردی، اختلالات روانی ـ جنسی و… اذعان نماید؛ کما که بسیاری از یافتههای علمی و آماری نیز از همین تاثیر حکایت دارد. این پدیدههای شوم اجتماعی که بخشی در آزادی پوشش و روابط بیحد و حصر ریشه دارد در هر جامعهای که «پوشش» و «عفاف و حیا» در آن نباشد دیده میشود و «مرز جغرافیایی» و حتی «مرکز حاکمیتی» نمیشناسد.
کافی است آمار آن را در جوامع مختلف بررسی نمایید، اینجا دیگر لبنان و مصر و سوریه و عربستان و… نمیشناسد، مسلمان و غیرمسلمان نمیشناسد. نفس طغیانگر وقتی عوامل تحریک را دریافت دارد، سر به طغیان زده و خطر میآفریند.
جمع گزارهها:
کشور ما اسلامی است، قوانین اسلامی است، حکومت جمهوری اسلامی با نوع حکومت شیعه ۱۲ امامی است. لذا متون اصلی قانون اساسی آن طبق ضوابط اسلامی است و حکومت خود را نماینده مردم در اجرای کلیه قوانین فردی و اجتماعی اسلامی میداند. موضوع پوشش و عفاف فردی و اجتماعی هم یکی از هزاران گزارهای است که حکومت اسلامی خود را واضع قانون، مجری قانون و ناظر بر حُسن اجرای آن میداند.
مُدل حکومت سایر کشورها ممکن است تشابهاتی با حکومت ما داشته باشد، اما اصلاً مُدل برابری با سایر کشورهای اسلامی نیست.
* نوشتار چهارم:
از آنچه نوشتیم خلاصهای تقدیمتان می کنیم…
۱-پوشش و حجاب فریضهای الهی است و هر کس به سلک اسلام درآمده واجب است حجاب را مطابق با ضوابط تعیین شده آن در میان نامحرمان رعایت کند و حدود و ثغور آن در تمامی کتابهای فقهی تعیین و تصریح گردیده است.
۲- «حجاب و پوشش» فقط یک امر عبادی فردی نیست و به قول علما این امر فردی اجتماعی است و تأثیرات بود و نبود آن در ساحت اجتماع کاملا مشهود می باشد.
۳-بیان این نکته لازم است که آیا وجوب «پوشش و حجاب» مانند وجوب نماز است، هرچند که نماز هم امر اجتماعی است اما قانونی بر آن مترتب نیست؛ بدین معنی که اگر کسی نماز خود را ترک کند حد یا تعزیری برای وی وجود ندارد؛ و یا مانند وجوب روزه است و با اینکه یک امر فردی است اما تظاهر به روزهخواری دارای حد و ممنوعیت قانونی است؟!
در کشورهایی مثل مصر، سوریه، لبنان و … نگاه به وجوب حجاب و پوشش مانند نگاه به وجوب نماز است. آنها این امر را شخصی میدانند؛ هر چند اگر این بیحجابی از یک حدودی بیشتر شد، انزجار و نفرت عمومی مردم مانع پیشروی آن میشود.
در ایران و برگرفته از نگاه شیعی وجوب پوشش و حجاب مثل وجوب روزه است. بدین معنی که اگر کسی در جامعه تظاهر به بی حجابی و بدحجابی نماید باید مورد مواخذه قانونی قرار گیرد. همانند روزهخواری که دارای ممنوعیت و پیگرد و مجازات قانونی است.
در مورد نماز ما تظاهر به بی نمازی نمی توانیم داشته باشیم، اگر کسی الان نماز نخواند می توان گفت فرصت دارد تا در زمان دیگری آن را بخواند؛ حال اگر تظاهر به بیحجابی و بد حجابی اگر فقط در حریم شخصی و خانه خود باشد و در محیط جامعه وارد نشود، با اینکه معصیت است اما تا جایی که با منافع دیگران در تعارض قرار نگیرد، قابل پیگیری نیست. اما اگر به ساحت اجتماع کشیده شود، از آنجایی که به گونهای تضییع حقوق دیگران است و به ذهن، اندیشه، قلب، احساس و حریم دیگران آسیب می رساند، آسایش و امنیت جامعه را بهم می ریزد، منع قانونی خواهد داشت.
۴- در کشورهای اسلامی دیگر حکومت و حاکمیت صد در صد اسلامی نیست و از این رو تأثیر اینگونه حاکمیت را در وضع و اجرای قوانین شاهد هستیم. پوشش و حجاب هم با اینکه یک ارزش دینی و واجب شرعی تلقی میشود ولی حاکمیت التزامی به حفظ و صیانت از آن ندارد. این در حالی است که در کشور ما بایدها ونبایدهای قانونی همان واجبات و محرمات دین مبین اسلام است و قانونی وجود دارد که آنچه دین اسلام آن را حرام بداند قانون هم آن را حرام می داند.
۵-گاهی ادعای یک حکومت فقط حاکمیت مسلمانهاست! و گاهی ادعای این حکومت ادعای حاکمیت اسلام است. (امام خمینی رحمه الله علیه در مورد حاکمیت اسلامی در این کشور بر جمهوری اسلامی تأکید داشتند.) این دو موضوع کاملا باهم فرق دارد! در نوع دوم حکومت، قوانین باید مطابق شرع باشد و حرام الهی، حرام فرض شده و حتی اگر حدی برای تنبیه آن وجود نداشته باشد، فرصت تعزیر به اندازهای که مانع انجام فعل حرام شود، برای حاکمان شرع، قضات و مجریان قانون وجود دارد.
– کتاب حیا دکتر امیرحسین بانکی پور، نشر حدیث راه عشق
انتهای پیام / کد خبر3739