سازمان ملل در سراشیبی سقوط
طبق منشور، اولین هدف سازمان ملل، حفظ صلح و امنیت جهانی است.این موضوع در بند یک ماده یک منشور تصریح شده است. نگاهی به اوضاع حال حاضر جهان، ما را از مراجعه به تاریخ بینیاز میسازد که اولین هدف سازمان در مقایسه با عملکرد آن به یک مزاح بسیار تلخ شباهت دارد.
به گزارش پایگگاه خبری شهرستان اردستان نگین کویر، به نقل از سرویس بین الملل صاحب نیوز، سازمان ملل متحد، خرداد ماه سال جاری ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی را در فهرست ناقضان حقوق کودکان در یمن قرار داد، مطابق گزارش این سازمان در حملات ائتلاف سعودی به یمن، ۵۱۰ کودک کشته و نزدیک به ۶۶۷ کودک دیگر زخمی شدند ولی چند روز بعد با تهدیدهای ریاض از این تصمیم عقبنشینی کرد.
اخیراً نماینده دائم عربستان سعودی در سازمان ملل متحد اعلام کرد که نام این کشور از گزارش این سازمان در مورد جنایات ائتلاف عربستان در یمن به صورت نهایی حذف شد.
«عبدالله المعلمی» با اشاره به اینکه پرونده این موضوع به کلی بسته شده است، اظهار داشت که بهزودی یک هیئت وابسته به سازمان ملل عازم عربستان خواهد شد.
نهادهای حقوق بشری، از جمله دیدهبان حقوق بشر و سازمان عفو بینالملل، اقدام دبیر کل سازمان ملل متحد در حذف نام عربستان سعودی از این فهرست را به شدت محکوم کردند.
ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی از فروردین ماه سال گذشته کشور فقیر یمن را هدف حملات هوایی شدید قرار داده است. این حملات که با استفاده از بمبهای خوشهای و تسلیحات پیشرفته صورت گرفت تا کنون هزاران نفر کشته شدهاند.
حذف نهایی نام عربستان از گزارش سازمان ملل در خصوص جرایم جنگی این کشور در یمن لکه ننگی بر پیشانی این سازمان است.
سازمان ملل؛ ناکارآمدترین سازمان جهانشمول
سازمان ملل که بر ویرانههای جنگ جهانی دوم بنا گردید و برندگان جنگ صرفاً منافع و ملاحظات خود را در منشور این سازمان گنجاندند هرگز نتوانست حتی به اصول اعلامی خود پای بند بوده و نوید بخش جهانی بهتر برای زیست نوع بشر باشد. نگاهی به تاریخ عملکرد این سازمان در چند دههای که از عمر آن میگذرد نشاندهنده ناکارآمدی این سازمان در طول حیات خود بوده است.
عجیب است که ما تصور میکنیم سازمان ملل از بدو تاریخ بوده و تصور جهانی بدون این سازمان در مخیله و تصور ما نمیگنجد. در حالی که فقط هفتاد سال از تولد این سازمان میگذرد.سازمانی که مثل سلف خود یعنی جامعه ملل، مرده به دنیا آمد.
جامعه ملل که بعد از جنگ جهانی اول و برای جلوگیری از وقوع جنگ جهانی دیگری تاسیس شده بود چون نتوانست جلوی جنگ جهانی دوم را بگیرد، در سال ۱۹۴۶ یعنی بعد از ۲۶ سال فعالیت ناموفق، انحلال خود را اعلام کرد و سازمان ملل که بعد از جنگ جهانی دوم تاسیس شد، وارث اموال این سازمان گردید.
سازمان ملل تاکنون نتوانسته در پیشگیری و حل بحرانها و معضلات منطقهای و جهانی کارنامهای بهتر از جامعه ملل داشته باشد که حتی ضعیفتر از آن عمل کرده و مطلقاً نتوانسته است عملکرد قابل قبولی از فعالیتهای خود ارائه نماید. فارغ از مباحث تاریخی، نگاهی به بحرانهای فزاینده منطقهای و بینالمللی جهان امروز گواهی بر ناکارآمدی این سازمان و حتی سیر قهقرایی آن است. اخیراً نیز بانکی مون در حذف نام عربستان از فهرست کشورهای کودک کش که در قالب دیپلماسی دلار صورت گرفت ،تیر خلاص به ته مانده آبروی این سازمان زد.
سازمانهای بینالمللی با سرعتی به مراتب بیشتراز کشورها، دستخوش تغییر و تحولند.شاید تا روی کار آمدن گورباچف هیچ کس حتی جرات نمیکردتصور جهانی بدون پیمان ورشو را در ذهن بپروراند. اما پیمان ورشو دهه هاست که همانند لنین و استالین در گورستان تاریخ آرمیده است. همین طور پیمانهای منطقهای سنتو و سیتو در خاورمیانه که جزئی ناچیز از تاریخند. لذا عجیب است که نه تنها دولتها و دیپلماتها که حتی اهل قلم نیز موضوع انحلال سازمانملل را نمیتوانند مطرح کنند. انگار که امور جهان بدون این سازمان ابزارمحور و ناکارآمد نخواهد چرخید.
اما وقتی جامعه ملل به دلیل ناکارآمدی منحل گردید مستندات قویتری بر ناکارآمدی سازمانملل هست که این سازمان باید منحل گشته و با آسیبشناسی علمی از ضعفهای این سازمان بتوان سازمان کارآمدتری را جایگزین آن کرد. سازمانی که که خون کودکان یمنی را به ثمن بخسی فروخته بعید نیست که فردا نیز حق وتو از از طریق مزایده به فروش گذاشته و و سعودیها نیز به پشتوانه دلارهای نفتی پیروز این مزایده باشند. ذیلاً برخی مباحث و ادله تاریخی ،سیاسی و حقوقی را دال برلزوم انحلال این سازمان بررسی میکنیم:
مستند تاریخی: انحلال جامعه ملل
سازمانهای بینالمللی بینالدولی سازمانهایی هستند که متشکل از دولتها میباشند. خواه جهانی باشند، خواه منطقهای.جامعه ملل یکی از مهمترین سازمانهای جهانی با صلاحیت عام در تاریخ میباشد که تقریبا در تمامی زمینههای زندگی اجتماعی فعالیت داشت. این سازمان در سال ۱۹۲۰ تشکیل و تا سال ۱۹۴۶ به حیات خود ادامه داد و سرانجام در بیست و یکمین اجلاس عمومی جامعه ملل در سال ۱۹۴۶ رسماً انحلال آن اعلام گردید.
در خصوص علل شکست جامعه ملل باید به مشکلات حقوقی آن در سند موسس اشاره کرد.سازمان ملل نیز به شکلی دیگر از همان مشکلات حقوقی رنج میبرد. مشکل دوم ممنوع نشدن توسل به زور بود. میثاق جامعه ملل جنگ را محدود کرد نه ممنوع. سازمان ملل نیز تا کنون در عمل نتوانسته است مانع توسل به زور شود.مشکل سوم مکانیسم تصمیمگیری در جامعه ملل بود. این مشکل به شکل حادتر و ناعادلانهتری در سازمان ملل وجود دارد
لزوم انحلال سازمان ملل:
۱-عدم اجرای منشور
طبق منشور، اولین هدف سازمان ملل، حفظ صلح و امنیت جهانی است.این موضوع در بند یک ماده یک منشور تصریح شده است. نگاهی به اوضاع حال حاضر جهان، ما را از مراجعه به تاریخ بینیاز میسازد که اولین هدف سازمان در مقایسه با عملکرد آن به یک مزاح بسیار تلخ شباهت دارد. در بند دوم، بسط روابط دوستانه و در بند سوم، همکاریهای بینالمللی و حقوق بشر مورد توجه قرار گرفته است.
آخرین مورد توجه سازمان به حقوق بشر این سازمان را در یمن میبینیم. در اعلامیه هزاره ملل متحد نیز امنیت جهانی و صلح از مهمترین مسائلی است که سازمان ملل مسئولیت آنرا به عهده گرفته است. عملکرد این سازمان در جنگ تحمیلی، در حمله خودسرانه آمریکا به عراق،در بحران بالکان، در چشم پوشی از جنایتهای رژیم صهیونیستی، دربحرانهای آفریقا و… همه موید آن است که اهداف و آرمانهای این سازمان از سند مکتوب منشور فراتر نرفته و هیچ گاه رنگ اجرا به خود ندیده است.
۲- ضعف ساختاری
درخصوص دبیر کلهای سازمان ملل باید گفت که سازمان ملل تاکنون ۸ دبیر کل به خود دیده است که به ترتیب عبارتند از تریگولی (از نروژ)، داگ هامر شولد (از سوئد)، اوتانت (از برمه)، کورت والدهایم (از اتریش)، خاویر پرز دکوئه یار (از پرو)، پطرس غالی (از مصر)، کوفی عنان (از غنا) و بانکیمون (از کره جنوبی).
اولین دبیر کل سازمان ملل تریگولی بود. او ازسال ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۲ دبیرکل بود که در پایان دورهاش به دلیل اختلاف با شوروی استعفا کرد
انتقاد هامر شولد از آمریکا به خاطر وتوی قطعنامههای ضد اسرائیلی و مخالفت رژیم صهیونیستی با حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین محبوبیت زیادی برای وی در سطح کشورهای جهان سوم جلب کرد. مقامات موساد به این جمعبندی رسیدند که داگ هامر شولد گرایش محسوسی به مردم فلسطین دارد و ادامه فعالیت وی در پست دبیر کلی سازمان ملل خطر بالقوهای برای اسرائیل تلقی میشود.
انجام عملیات ترور دبیر کل سازمان ملل به یک تیم زبده موساد واگذار شد و در نهایت این تیم گزینه بمب گذاری در هواپیمای داگ هامر شولد را مناسبتر تشخیص داد. هنگامی که داگ هامرشولد در ۱۸ سپتامبر ۱۹۶۱ برای حل بحران کنگو عازم افریقا بود هواپیمای حامل وی در نزدیکی فرودگاه رودزیای شمالی «زیمبابوه» در هوا منفجر شد و کلیه سرنشینان آن از جمله هامر شولد جان باختند.
اوتانت سومین دبیر کل سازمان ملل بود که از برمه (میانمار کنونی) به این سازمان راه یافت. او مورد احترام تمامی سیاستمداران غربی و شرقی بود و روزنامههای هر دو بلوک از وی تجلیل میکردند. «برایان اوکهارت» معاون انگلیسی او در کتاب خاطراتش پس از اشاره به فرازهایی از عملکرد و اقدامات اوتانت اشاره کوچکی به ایران دارد که خواندنی است:
«اوتانت دعوت شاه سابق ایران را جهت شرکت در جشنهای معروف به دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران نپذیرفت. در این جشنها دهها رئیس جمهور، معاون رئیس جمهور، پادشاه و ولیعهد شرکت کرده بودند و میلیونها دلار با اسراف زیادی در این مراسم هزینه شده بود. اوتانت در برابر دعوت شاه ایران جهت شرکت در این جشن اعلام کرد:
«در حالی که نیمی از جمعیت کره زمین به سبب فقر با مرگ دست به گریبان هستند و در حال گرسنگی مطلق به سر میبرند، این همه اسراف معنی ندارد…»
کورت والدهایم چهارمین دبیر کل سازمان ملل بود. از دیماه ۱۳۵۰ تا آذر ۱۳۶۰ عهدهدار این سمت بود. در هشتمین سال دبیر کلی وی سفارت آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، تسخیر شد. وی مینویسد:
وقتی در شب سال نو عازم تهران شدم، احساس نامطمئنی داشتم. همزمان با ورودم به تهران، روزنامههای ایران عکس مرا در حالی که در برابر اشرف پهلوی تعظیم میکردم چاپ کردند و رادیو ایران مرا آلت دست شیطان بزرگ خواند.کورت والدهایم در این گزارش، مأموریت خود را «شکستخورده و بیحاصل» توصیف کرد.
پطرس غالی در سال ۱۹۲۲ در قاهره پایتخت مصر به دنیا آمد. در دوران دبیرکلی وی صربها به قبل عام مسلمانان پرداختند و او نتوانست به عنوان دبیر کل به این بحران پایان دهد. علت شکست وی کارشکنیهای غرب بود. اختلاف نظرهای مکرر پطروس غالی با آمریکا باعث شد که مادلین آلبرایت سفیر وقت آمریکا در سازمان ملل و بیل کلینتون رئیس جمهوری سابق این کشور با دوره دوم دبیرکلی وی مخالفت کنند و کوفی عنان جایگزین وی شود.
بان نیز در سال ۲۰۰۷ دبیرکل شد و در سال۲۰۱۲ برای دومین بار در این پست ابقا شد.
بررسی تاریخ سازمان ملل نشان میدهد که هر کدام از دبیر کلهای این سازمان که عملکرد نسبتاً مستقلی داشتند با کارشکنیهای آمریکا از موفقیت در ماموریت خود ویا از انتخاب مجدد باز میماندند. یا مجبور به استعفا شده و یا کشته میشدند. انتخاب مجدد بانکی مون نیزبه خاطر سرسپردگی کامل این دیپلمات به آمریکاست.این امر نشان از نا کارآمدی ساختار این سازمان دارد.چرا که دیپلماتهای کارکشته نیز نتوانستند در این ساختار عملکرد موفقی داشته باشند.
حق وتو در شورای امنیت نیز مظهر بیعدالتی آشکار در این سازمان است که سخن راندن در این باب توضیح واضحات است.در حال حاضر سازمان ملل فقط نظارهگر بحرانهای جهانی و منطقهای است. ناکارآمدی این سازمان و بده بستانهای پشت پرده در آن به اوج خود رسیده است. هیچ انسان آزادهای در جهان باور ندارد که این سازمان در خدمت نوع بشر است. بلکه به ابزاری برای تضعیف ملتهای مستقل تبدیل شده و بیش از همیشه آلت دست آمریکا میباشد. این سازمان نه تنها از اصول خود عدول کرده بلکه در حال حاضر در خلاف جهت اصول خود حرکت میکند.فشار به هر ملتی که قصد پیشرفت دارد و میخواهد روی پای خود بایستد در سرلوحه برنامههای این سازمان ابزار محور است.آیا زمان آن فرا نرسیده که انحلال این سازمان آمریکایی را فریاد بزنیم؟
حداقل فایدهای که بر این اقدام مترتب است این است که اعتراض و انزجار خود ویاس و ناامیدی ملتهای آزاده جهان نسبت به این سازمان را اعلام میکنیم.می توان کمپینی جهانی از موافقان انحلال سازمان ملل در فضای مجازی تشکیل داد تا زنگ خطری باشد به بهره برداران نامشروع از این سازمان که آنرا ابدی تصور نکنند. زیرا در دوران جنگ سرد، هیچ کس باور نمیکرد که پیمان ورشو به گورستان تاریخ سپرده شود.
در حال حاضر نیز انگلیس که از بنیانگذاران اتحادیه اروپاست با خروج از آن روند انحلال آن را کلید زده است و قس علی هذا…
انتهای پیام / کد خبر18073