راهکارهای جایگزین فیلترینگ رسانههای اجتماعی
بیشتر مردم ایران امروز رسانههای اجتماعی فیلتر شده حضور دارند، از کسی هم اجازه نمیگیرند چون معتقدند حضور یا عدم حضور در رسانههای اجتماعی حریم خصوصی آنهاست. آنها باید خودشان تصمیم بگیرند که در رسانه اجتماعی چون فیسبوک باشند یا نباشند!
به گزارش پایگاه خبری شهرستان اردستان “نگین کویر” به نقل از ماهنامه مدیریت ارتباطات شماره ۴۴، سوال این است که با این مردم که در رسانههای اجتماعی حضور دارند و کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه آنها را فیلتر کرده، چه باید کرد؟ راهکارها و روندهای جایگزین فیلترینگ رسانههای اجتماعی را در این مقاله بررسی میکنیم:
۱- ادامه روند: همین روند کنونی پیش برود، مردم از ویپیانها و فیلترشکنها برای دور زدن فیلترینگ استفاده کنند، کسی هم با آنها برخورد نکند و آنها که نیاز ندارند یا به وضعیت جاری پایبند هستند، به سایتهای فیلتر شده دسترسی نداشته باشند. زیرا قانون در هیچکجا اشارهای ندارد که عضویت افراد در شبکههای اجتماعی فیلتر شده جرم محسوب میشود.
۲- برخورد: طبق قانون با کسانی که در سایتهای فیلتر شده حضور دارند برخورد کرد! البته اشکالات قانونی نیز در این زمینه وجود دارد. به عنوان مثال در هیچکجای قانون استفاده از فیلترشکن و ویپیان جرم نیست و کاربران به راحتی میتوانند از آنها استفاده کنند. زیرا ویپیان امروز یک ابزار تجارت الکترونیک محسوب میشود و بانکهای داخلی بسیاری برای مبادلات بانکی از آن استفاده میکنند. اما اگر بحث برخورد هم باشد. برخورد با این میزان کاربر به قول احمدیمقدم فرمانده نیروی انتظامی امکان پذیر نیست.
۳- پذیرش: رسانههای اجتماعی چون فیسبوک، توییتر و غیره را به عنوان یک واقعیت اجتماعی بپذیرم و فیلترینگ آنها برداشته شود و مانند سایر کشورها در این رسانهها نظارت کافی و لازم انجام شود البته با رعایت حریم خصوصی کاربران! اما دولت میتواند برای کارمندان خود سیاست رسانههای اجتماعی تدوین کند که چطور و چگونه در زمان اداری از رسانههای اجتماعی استفاده کند.
۴- شرع: از منظر شرع اسلامی نیز موضوع شبکههای اجتماعی در کشور مورد بررسی قرار گرفته است و علمای دین در این باره نیز اعلام نظر کردهاند. به عنوان مثال استفتاءی که از مقام معظم رهبری درباره استفاده از فیسبوک شده است و ایشان پاسخ داده اند: « بهطور کلی اگر مستلزم مفسده (مانند ترویج فساد، نشر اکاذیب و مطالب باطل) بوده و یا خوف ارتکاب گناه باشد و یا موجب تقویت دشمنان اسلام و مسلمین شود، جایز نیست والا مانعى ندارد.» البته برخی مراجع نیز کاملا نظر متفاوتی دراینباره دارند و مخالف آن هستند. به عنوان مثال آیتالله مکارم شیرازی در استفتاء اخیر خود به کلی حضور در فیسبوک را منع کرده است مگر حضور دانشمندان و علمای دین برای تحقیق و پژوهش!
۵- فیلترینگ هوشمند: اینکه در برخی صفحات فیسبوک شاید محتوای مجرمانه وجود داشته باشد، حرف اشتباهی نیست. اما اینکه به علت وجود بخش کوچکی، بخش بزرگی از جامعه را از فیسبوک و غیره محروم کنیم، اشتباه است. در حال حاضر سیستم فیلترینگ کشور قادر به فیلترینگ هوشمند شبکههای اجتماعی نیست، به عبارتی آنها از نظر فنی امکان فیلترکردن صفحه یا پروفایل خاصی را در فیسبوک ندارند، زیرا فیسبوک از پروتکل اساسال و اچتیتیپیاس استفاده میکنند که باعث رمزگذاری صفحات و پروفایلها میشود و امکان فیلترینگ آنها وجود ندارد. لذا کمیته فیلترینگ به علت نداشتن دانش فنی، کل فیسبوک را فیلتر میکنند و مردم و محتوای غیرمجرمانه را نیز فیلتر میکنند! نمود فیلترینگ هوشمند در ویکیپدیا رخ داده است، برخی از صفحات مجرمانه فیلتر است و کسی هم اعتراض خاصی ندارد. هرچند که مخالف آزادی بیان است.
۶- پویایی: مهترین نکته و تفاوت رسانهها و شبکههای اجتماعی با نسل اول وب این است که دائما پویا هستند، زیرا مردم در حال تولید و گسترش اطلاعات هستند و دائما فضا و محتوا عوض میشود. بنابراین نمیتوان یک تصمیم آنی و جاری برای چندسال مداوم برای یک شبکه اجتماعی در نظر گرفت، بلکه این فضا باید مداوم مانیتور شود و در تصمیمگیری نیز پویایی و تغیرپذیری لازم را داشت.
۷- پایش به جای فیلتر: امروز دولتها و حکمرانان سراسر جهان به جای فیلترینگ شبکههای اجتماعی به دنبال این هستند که این فضا را پایش یا مانیتور کنند. به عبارتی، خود را به عنوان چشم جامعه در نظر میگیرند و این فضا را پایش میکنند تا نیازها و خواستههای مردم را درک کنند و منطبق با آن برای رفع مشکلات و نارساییهای جامعه تصمیمها بگیرند تا امور و فعالیتهای درست انجام گیرند.
۸- سواد رسانهای: پژوهشگران و فعالان ارتباطات و رسانه دائما فریاد میزنند که بهترین راهکار افزایش نظارت و کنترل در جوامع افزایش سواد رسانهای افراد و خانوادههاست. اما دائما هم کسی گوش نمیدهد و از این گوش شنیده و از آن گوش خارج میشود. امروز بهترین راهکار برای نظارت بر شبکههای اجتماعی این است که خانوادهها و دوستان بر روی فعالیت ما در این شبکهها نظارت داشته باشند. به عنوان مثال در حمله تماشاگرنماها به صفحه فیسبوک مسی یکی از دلایل این بود که افراد به دور از خانواده و دوستان واقعی خود هرچه خواستند در آن صفحه نوشتند، حال فکر کنید، پدر و مادر و خانواده خود در این شبکه باشند آیا آنها جسارت نوشتن چنین محتوا و رفتاری را دارند؟ بنابراین بهترین ناظرها امروز خانوادهها هستند. هرچند که گفته میشود، کاربران در شبکههای اجتماعی «خودکنترل» هستند.
۹- درس از تاریخ: تقریبا هر مسوول ایرانی از قبل و بعد از انقلاب نسبت به ورود هر تکنولوژی از اتوموبویل گرفته تا ویدیو و ماهواره مقاومت داشتند و از تغییر میترسیدند این اتفاق برای شبکههای اجتماعی نیز افتاده است و مسوولان تصمیمگیر بر در حوزه فیلترینگ مقاومتی نسبت به این شبکهها دارد. اما نباید فراموش کنیم که تکنولوژی همراه خودش جبر دارد. نمیتوان جلوی جبر تکنولوژی ایستاد، زیرا آن شما را دور میزند، اتفاقی که هماکنون رخ داده است.
۱۰- یکنگاه: در حال حاضر دولت نگاه ایجابی و فرصتمحور به حوزه رسانهها و شبکههای اجتماعی دارد و معتقد است که باید به صورت جدی و رسمی در این رسانهها فعالیت کرد، همانطور که چندتن از دولتمردان کشور به طور رسمی در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند. زیرا از حضور سرمایه اجتماعی در آنها آگاه شدند و نتیجه آن را در انتخابات ریاستجمهوری اخیر دیدهاند اما آن طرف قوه قضایه و کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه دیدگاه سلبی به این حوزه دارد و میگوید که فیسبوک ابزار جاسوسی است و نباید در آن فعالیت کرد و حتی مسوولان دولتی را ارشاد میکند. این وسط کشوقوص وجود دارد. کاربر نهایی تکلیف خود را نمیداند! میتواند در فیسبوک باشد یا خیر؟
با تمام این تفاسیر، بنظر میرسد شورای عالی فضای مجازی به عنوان بالاترین نهاد سیاستگذار در این حوزه میتواند یکبار برای همیشه تکلیف این حوزه را مشخص کند و بگویید آیا ایرانیان (دولتمردان و مردم) میتوانند در رسانههای اجتماعی حضور یابند یا خیر؟
انتهای پیام / کد خبر3611