سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
محسن میرزاترابی

هیس! هیچ کس فریاد نمی زند!

شاید بعد از فیلم جدایی نادر از سیمین سیاه ترین فیلمی که از ایران ساخته شده و از قضا جایزه هم گرفته فیلم هیس! باشد…

teaser1 his

 

کودک آزاری به عنوان یک ناهنجار اجتماعی همیشه مورد توجه جامعه شناسان بوده و هست. در تعریفی که از این پدیده شوم ارائه می شود اینگونه بیان می کنند که: “کودک آزاری” عبارت است از هر گونه فعل یا ترک فعلی که باعث آزار روحی و جسمی و ایجاد آثار ماندگار در وجود یک طفل شود، برخی از این آثار می‌تواند مخفی باشد. تنبیه بدنی و تجاوز جنسی به کودک هم از انواع کودک آزاری فیزیکی است که علائم آن قادر به ردیابی است.

 

با توجه به این تعریف تجاوز جنسی به کودکان آثار مخرب و زیانبار بسیاری بر روحیه کودک وارد می کند که تا سال های سال اثرات آن بر روح و جسم آن فرد نمایان است. فیلم «هیس! دخترها فریاد نمی زنند»، اثر پوران درخشنده با جسارتی وصف نشدنی به این ناهنجار اجتماعی پرداخته است.

 

داستان، ماجرای قتل نگهبان یک ساختمان است که توسط تازه عروسی (شیرین) به قتل می رسد. تمام روند فیلم مخاطب را در یک ابهام قرار می دهد که شیرین چه ارتباطی با این نگهبان داشته است. و نهایتا مشخص می شود شیرین در کودکی مورد تجاوز کارگر مزون لباس عروس مادرش قرار می گیرد و از آن به بعد جرأت پیدا نمی کند که ماجرا را برای خانواده خود تعریف کند و همیشه این کابوس با وی همراه بوده تا آنجا که چندین بار تا پای عقد پیش رفته ولی هربار فرد متجاوز را به نحوی می بیند و ازدواج به هم می خورد. روز حادثه در آتلیه مشغول گرفتن عکس هستند که شیرین برای درست کردن گردنبند خود از آتلیه بیرون می آید که به ناگاه متوجه می شود نگهبان ساختمان به زور دست دخترکی را گرفته و برای تجاوز به اتاق خود می برد، او نیز با دیدن چنین صحنه ای از خود بی خود شده و نگهبان را با ضربات میله ای به قتل می رساند.

 

his film --

 

دخترها فریاد نمی زنند

 

در این فیلم نکات قابل تأمل بسیاری نهفته است که برخی از آنها را باید با توجه به سوابق فکری و عقیدتی درخشنده تحلیل و بررسی کرد. در ذیل به ذکر چند نکته بسنده می کنم:

 

۱- پوران درخشنده در نشست نقد فیلم “هیس!” در جمع استادان دانشگاه و حقوقدانان گفت: این فیلم را به خاطر دختران و زنان جامعه خودم ساختم. برای همه کسانی که انسان بودنشان نادیده گرفته می شود!

 

آیا واقعا در ایران انسان بودن زنان و دختران نادیده گرفته شده است؟ آیا این تفکر چیزی جز رگه های فمینیستی در آثار ایشان و همکارانشان نیست؟ تفکری که در آثار تهمینه میلانی نیز به وفور یافت می شود. ولی حلقه گمشده تمامی این فیلم ها نادیده گرفتن معنویات و حفظ حریم و حجاب توسط زنان است که مردان مریض دل را تحریک می کند.

 

۲- وی افزود: “فیلم من نقد نهادهای مختلف اجتماعی است. کودک فقط از طرف مجرم قربانی نشد بلکه از طرف خانواده، مدرسه و جامعه نیز قربانی شد”.

 

در این فیلم به نقش خانواده کم پرداخته شده است و بیشتر تقصیرها را به گردن جامعه می اندازد. در صورتی که به نظر بنده مقصر اصلی وقوع این جنایت خانواده شیرین هستند. در کجای تعالیم اسلام آمده است دختر بچه هشت ساله ای را به دست مرد غریبه ای سپرد تا ساعت ها با وی در خلوت باشد تا خانواده اش بیایند؟ در کجای فرهنگ ایرانی چنین رفتاری سفارش شده است؟ حال آنکه فضای زمان تجاوز به شیرین اوایل انقلاب است؛ و این به این معناست این پدیده از اول انقلاب که در کوس اسلامگرایی دمیده شد وجود داشته تا همین الآن که داعیه دارد حکومت جهانی هستیم. در فرهنگ تربیت جنسی از منظر اسلام بسیار تاکید شده است که دختر بچه از سن ۵ سالگی با مرد نامحرم روبوسی نداشته باشد. چه کسی باید این رفتار را در کودکان کنترل کند؟ آیا غیر از خانواده نهاد دیگری را سراغ دارید؟ متأسفانه به دلیل مشکلات فراوان اقتصادی و کار کردن چند شیفتی پدران و مادران خارج از خانه وقت پرداختن به این جنبه از تربیت فرزندان از بین رفته است.

 

۳- نکته قابل تأمل دیگر در این فیلم به چالش کشیدن قانون قصاص و ادعای خاص از خشک و نامنعطف بودن قوانین آن است. دیالوگ برجسته و مستقیم شهاب حسینی ـ در نقش بازپرس ـ که بعد از تمامی ماجرا و در آخر خط، می‌خواهد به بخش تدوین قوانین انتقال پیدا کند، روند روشن پوران درخشنده را برای کنایه‌آمیز شدن فیلم نشان می‌دهد. این بزرگ نمایی تا آنجایی صورت می گیرد که حتی مسئولان پرونده نیز دلسوز متهم می شوند ولی کاری از دستشان برنمی آید. جریان نقد کردن قانون قصاص در اسلام از همان ابتدای انقلاب در تظاهرات های نهضت آزادی شروع شده و تا همینک نیز ادامه دارد. فیلم های متعددی ساخته شده تا این قانون الهی را که ضامن بقای انسان است به چالش بکشد. ولی سوالی که مطرح است و حقوقدانان باید آنرا پاسخ گویند این است که آیا انگیزه قاتل در اجرای حکم قصاص مهم است؟

 

۴- باز هم اثری که فضای امنیتی ایران را سیاه جلوه می دهد مورد توجه عموم قرار می گیرد. شاید بعد از فیلم جدایی نادر از سیمین سیاه ترین فیلمی که از ایران ساخته شده و از قضا جایزه هم گرفته فیلم هیس! باشد. عموم این فیلم ها تصویری غلو شده از یک نا هنجار اجتماعی را نشان می دهند که مطابق با واقعیت جامعه نیست، و به هزاران دلیل نارضایتی مردم از حکومت مورد اقبال قرار می گیرد. در مقابل، فیلم گهواره ای برای مادر که تصویری بسیار زیبا از فداکاری های یک فرزند برای مادرش را نشان می دهد مورد اقبال آنچنانی قرار نمی گیرد و فاصله ای دو برابری با فیلم هیس در فروش بلیط دارد. آیا پرداختن به یک هنجار یا نا هنجار اجتماعی به قیمت سیاه کردن فضای یک جامعه کاری پسندیده است؟ پدیده ای که چند سالی است کارگردانان ما با خیال راحت انجام می دهند و هیچ نهاد نظارتی هم کنترل اوضاع را در دست ندارد. امیدوارم این فیلم به ابزاری برای ارائه چهره منفی و سیاه از جامعه در جشنواره های خارجی نشود هر چند که پتانسیل آن را دارد.

انتهای پیام / کد خبر146

مطالب مرتبط

جستجو

نظرسنجی

در حال حاضر نظرسنجی نداریم.

آخرین اخبار